برای شناخت ادبیات معاصر فارسی نیازمند برنامه ریزی هستیم
به گزارش صبح مهریز، ایرنا/ براساس آخرین خبر و گزارش های منتشر گشته، برای شناخت ادبیات معاصر فارسی نیازمند برنامه ریزی هستیم.
دکتر غالیه قنبربکوا، عضو هیات علمی دانشکده شرق شناسی دانشگاه فارابی قزاقستان درباره اهمیت شعر و ادبیات ایران گفت: عشق الهی، عشق به وطن و عشق به بشریت، همواره از موضوعات اصلی در شعر و ادبیات ایران بوده است و این یکی از عوامل تاثیر ادبیات فارسی بر فرهنگ و ادب کشورهای دیگر به شمار می رود.
وی اضافه کرد: این سه موضوع در ادبیات فارسی با مثال های مختلف و در قالب حکایت های متفاوت بیان شده و به همین علت نه تنها تکراری نشده است، بلکه توانسته است در زندگی مردم ایران و کشورهای دیگر جایگاهی رفیع بیابد.
این استاد دانشگاه با اشاره به محبوبیت تاریخی شاهنامه فردوسی در قزاقستان گفت: شاهنامه در قرون وسطی چندین بار به زبان ترکی مشترک آسیای مرکزی ترجمه شد. این اتفاق باعث نظیره گویی در ادبیات آسیای میانه شده است؛ یعنی شاعران ازبک و قزاق می کوشیدند داستانهای شاهنامه فردوسی را به شیوه ای دیگر بازگویی نمایند.
غالیه قنبربکوا درباره علت این محبوبیت گفت: قزاق ها وقتی داستان های شاهنامه را می خواندند، احساس می کردند این روایت ها در کنار خانه آنها اتفاق افتاده است.
وی پیرامون اینکه برای شناخت ادبیات معاصر فارسی نیازمند برنامه ریزی هستیم، شرح داد: بخش اسطوره ای شاهنامه با جنگ ایران و توران شروع می گردد و این داستان بسیار طولانی است؛ به طوری که 27 هزار مصراع از شاهنامه تنها به همین داستان ارتباط دارد. در این حکایت فریدون، پادشاه ایران سه فرزند به نامهای سلم، تور و ایرج داشت و سرزمینهای تحت فرمان خود را میان این سه نفر تقسیم کرد و ایران را به برادر کوچکتر ایرج داد. اما دو برابر بزرگتر به ایرج حسادت کردند و او را کشتند.
عضو هیات علمی دانشکده شرق شناسی دانشگاه فارابی قزاقستان گفت: در اسطوره شاهنامه، پادشاهان مختلف در ایران بر سر قدرت می آیند و می روند اما افراسیاب که بر توران حکمرانی می نماید، همچنان زنده است. در مقابل، رستم نیز شخصیت اصلی در دفاع از ایران و جنگ با دشمن دیرین به شمار می رود.
به گفته این استاد قزاق، برداشت مخاطبان این است که توران به سرزمین ترکان آسیای مرکزی اشاره دارد و در واقع، بخشی از اسطوره شاهنامه در آسیای میانه اتفاق افتاده است. این برداشت تنها به قزاق ها اختصاص ندارد؛ بلکه ازبک ها و قرقیزهای آسیای میانه هم شاهنامه را بسیار آشنا و نزدیک به خود می دانند.
قنبربکوا شباهت های فرهنگی و اسطوره ای ایران و قزاقستان را طبیعی دانست و یادآور شد: اجداد قزاق ها همواره در همسایگی ایران زمین زندگی می نموده اند و این واقعیت را ما نه تنها در متون تاریخی و ادبی بلکه در ادبیات شفاهی و اسطوره هایمان نیز می بینیم. اگرچه در طول تاریخ مرزهای سیاسی بارها عوض شده است اما امروز هم ما به وسیله دریای خزر همچنان با ایران همسایه هستیم.
وی تاکید نمود با آنکه در درازای تاریخ، حکومتهای مختلفی بر این دو سرزمین حکمرانی نموده اند، اما هرگز جنگ یا نگاه منفی میان این دو کشور و ملت وجود نداشته است.
این پژوهشگر قزاق درباره شباهتهای ادبیات دو کشور گفت: مهمترین شباهت ادبیات فارسی و قزاقی در موضوعاتی است که شعر و داستان هایشان به آنها پرداخته است. برای مثال، عشق الهی، وطن دوستی، صلح و همزیستی میان اقوام و ادیان، طبیعت و پند و اندرز محورهای مشترک در ادبیات قزاق و فارسی است.
وی اضافه کرد: اشتراکهای موضوعی و محتوایی در ادبیات فارسی و قزاق بسیار پررنگ تر از شباهتهایی است که از نظر استعاره و آرایه های ادبی میان این دو ادبیات وجود دارد.
استاد دانشگاه فارابی قزاقستان گفت: شاعران، فیلسوفان و متفکران قزاق از قرن نوزدهم در نوشته هایشان از گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، حافظ و جلال الدین بلخی سخن گفته اند و آثار آنان را ترجمه نموده اند.
وی درباره علت شکوفایی ترجمه های ادبی در قرن نوزدهم یادآور شد: این قرن در میان همه ملتها قرن شناخت، ترجمه، اختراع و کشف پدیده ها بوده است. بسیاری از آثار ادبیات فارسی و ادبیات عرب نیز در همین قرن به زبانهای اروپایی از جمله روسی ترجمه و از آنجا به زبانهای قزاقی و غیره وارد شد.
دکتر غالیه قنبربکوا درباره آشنایی مردم قزاقستان با دیگر شاعران کلاسیک ایران گفت: قزاق ها از میان شاعران پارسی گو، نظامی را هم به خوبی می شناسند؛ به ویژه به این علت که جمهوری آذربایجان در این سالها برای ترجمه و مطالعه شعرهای نظامی به زبانهای آذری و روسی کوشش نموده است.
بعلاوه مردم قزاقستان با آثار سعدی نیز آشنا هستند؛ زیرا مقاله ها و انتها نامه های فراوانی در تاجیکستان درباره بوستان و گلستان سعدی فراوری شده است.
قنبربکوا عمر خیام را محبوب ترین شاعر ایرانی در قزاقستان نامید و علت این محبوبیت را در کوتاه و گویا بودن رباعیات خیام دانست که آن را برای خوانش و به حافظه سپردن مناسب نموده است.
وی درباره شیوه ورود رباعیات خیام به قزاقستان گفت: ابتدا روس ها ترجمه انگلیسی ادوارد فیتزجرالد، شاعر انگلیسی قرن نوزدهم از شعر خیام را به زبان روسی ترجمه کردند. سپس رباعیات خیام چند بار و به وسیله چندین مترجم مستقیما از فارسی به روسی ترجمه شد تا جایی که شاید بگردد گفت رباعیات عمر خیام در دوران شوروی یکی از پرفروش ترین کتاب ها بود.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: حافظ نیز در زمان شوروی یکی از شاعران شناخته شده بود؛ اما دیوان وی به طور کامل به زبان قزاقی ترجمه نشد؛ زیرا درک غزلهای حافظ برای عموم سخت است.
قنبربکوا شناخت مردم قزاقستان از ادبیات معاصر ایران را ناکافی دانست و گفت: البته کسانی که ایران شناس هستند یا ادبیات تطبیقی کار می نمایند، حتما نیما یوشیج، پروین اعتصامی، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و دیگر شاعران و نویسندگان ایرانی را می شناسند. اما عموم مردم به میزان ای که ادبیات کلاسیک ایران را می شناسند، با ادبیات معاصر فارسی آشنا نیستند.
وی بر نقش ترجمه در معرفی ادبیات فارسی تاکید نمود و گفت: متاسفانه در زمینه ترجمه شعر و داستان معاصر فارسی دیر و کند اقدام نموده ایم. امیدوارم در آینده کار ترجمه آثار هم از فارسی به قزاقی و هم از قزاقی به فارسی به صورت نظام مند و با برنامه ریزی انجام گردد.
قنبربکوا یادآور شد تعداد کسانی که در قزاقستان به زبان فارسی تسلط دارند و در زمینه ایران شناسی کار می نمایند، کم نیست و من فکر می کنم با یک برنامه ریزی خوب میتوان در زمینه ترجمه آثار ادبی گامهای خوبی برداشت.
منبع: همگردی