تفال به حافظ امروز شنبه 19 آذر ماه 1401
به گزارش صبح مهریز، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی.
چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم
ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی
صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام.
چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی
گویی بدهم کامت و جانت بستانم
ترسم ندهی کامم و جانم بستانی
چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند
بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی.
چون اشک بیندازیش از دیده مردم
آن را که دمی از نظر خویش برانی
توضیح لغت: خلایق: به فتح اول آفریدگان خدای جمع خلیقه به فتح اول / سخت کمان: به کنایهه یعنی نیرومند
تفسیر عرفانی:
تمام آفریدگان به اتفاق گفتند که تو از نظر زیبایی، یوسف دومی. ولی چون تو را به دقت از زیر نظر گذراندم، دانستم زیباتر از آنی. در مفهوم این شعر می توان گفت، معشوق در زیبایی سرآمد همگان است و هر سالک که خواستار لقای اوست، باید از همه چیز خود بگذرد و فانی درگاهش گردد. در ادامه نیز باید گفت، زمانی سالک درگاه نزد رهروان دیگری بی ارج و قرب می گردد که نزد معشوق بی اعتبار جلوه کند و حضرت دوست به او نظری نیفکند.
تعبیر غزل:
چون در عشق و دلبستگی حقیقی که انتها آن عشق به حضرت دوست است، جان تو با او یکی شده، هرچه از او دور باشی، باز از همه نزدیک تر به او تویی، چرا که روحت با او پیوند خورده و این حالت را با علت و برهان نمی توان توصیف نمود. باید چشم بصیرت داشته باشی و دلی عاشق تا این موضوع را درک کنی.
منبع: فرارو