راهبردهای مولانا برای نیل به خودآگاهی و خودشناسی
به گزارش صبح مهریز، خبرنگاران/لرستان دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد آگاهی از نقاط قوت و ضعف، تصویر خودِ واقع بینانه، دردمندی و عاشقی، خلوت توأم با تأمل، توضیح صدر و شکیبایی، تصفیه باطن و الگوپذیری را از راهبردهای مولانا برای نیل به خودآگاهی و خودشناسی مطرح کرد.
علی فتح الهی در گفت وگو با خبرنگاران، با بیان اینکه مولوی در باب خودشناسی انسان، به وجود و شناساندن خصلت ها و خوی های گوناگون در وجود آدمی توجه دارد و تأکید دارد که خصلت های غالب در وجود انسان، او را به رنگ خود در می آورد، اظهار کرد: به گمان وی انسان در میان موجودات عالم، سلطان شگرفی است که می تواند میان صورت و معنی جمع نماید به زعم او گویی تمام دنیا برای او و در خدمت اوست.
وی با بیان اینکه مولوی بر آن است که خودمطلعی و خودشناسی از مختصات انسان است با وجود آنکه انسان و حیوان در شناخت حسی پدیده های عالم طبیعت مشترک هستند، اما رجحان آدمی به واسطه خودمطلعی اوست اگرچه سرشت فرشتگان هم عقل محض است و منزه از حواس مشترک، اما آنان مأمور به سجده بر آدم شدند، اضافه نمود: از نگاه مولوی به سبب علم و مطلعی فزون، همه چیز رام و مطیع موجود انسانی است چنانکه در شعری گفته است: جان نباشد جز خبر در آزمون/ هر که را افزون خبر جانش فزون/ جان ما از جان حیوان بیشتر/ ازچه زآن رو که فزون دارد خبر/ پس فزون از جان ما جان ملک/ کاو منزه شد ز حسّ مشترک/ وز ملک جان خداوندان دل/ باشد افزون تو تحیّر را بهل/ ورنه بهتر را سجود دون تری/ امر کردن هیچ نبود در خوری/ پسندد عدل و لطف کردگارکی/ که گلی سجده کند در پیش خار/ جان چو افزون شد گذشت از پایان/ شد مطیعش جان جمله چیزها.
انسان باید به صورت روش مند و خردمندانه، انانیت و تشویش را از خویش دور کند
این مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد با اشاره به اینکه مولانا در تشریح احوال کسانی که می میرند، سخن عمیق و تأمل برانگیزی دارد و معتقد است که آنچه موجب وحشت مردگان می گردد، خاموشی و تنهایی مطلق ناشی از مرگ است که آنها را از خود و داشته هایشان جدا می کند. اگر انسان بیاموزد که در زندگی به جای افتادن در دامان مهر این و آن با خود انس بگیرد، مرگ نیز که انس ابدی با خود است، وی را به انکار و وحشت نمی اندازد، اظهار کرد: مولانا در بیان حکایت زاهدی که در قحط سالی خوشحال بود، بر آن است که تنها در صورتی که انسان به شناخت و صفای باطن برسد، قادر است که با سختی ها و بلاها مقابله و رویارویی کند.
وی اضافه نمود: بر این اساس مولانا برای نیل به خودمطلعی پیشنهاد می نماید انسان باید به صورت روش مند و خردمندانه، انانیت و تشویش را از خویش دور کند تا در زمره پیش روان لشکر ملک ابد قرار گیرد چنانکه در شعری می گوید: هین روش بگزین و ترک ریش کن/ ترک این ما و من و تشویش کن/ تا شوی چون بوی گُل بر عاشقان/ پیشوا و رهنمای گلستان/ کسیت بوی گل دم عقل و خرد/ خوش قلاووز ره ملک ابد.
فتح الهی با بیان اینکه مولوی برای اینکه انسان به شناخت وجود خویش نائل گردد و به مقام خودمطلعی از وجود خود برسد، راهبرهایی را پیشنهاد می دهد که یکی از این راهبردها مطلعی از نقاط قوت است، ادامه داد: از نگاه مولانا شناخت حقایق وجودی خویش در حد ضرورت های اولیه زندگی برای هر انسانی ضروری است چنانکه در شعری گفته است: حلم او خود را اگرچه گول ساخت/ خویشتن را اندکی باید شناخت.
یکی از امتیازات انسان نسبت به سایر موجودات بهره مندی از نفحه الهی است
دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد با بیان اینکه یکی از امتیازات انسان نسبت به سایر موجودات بهره مندی از نفحه الهی است و مولانا وجود این عنصر الهی را در انسان، قوت آدمی می داند و می گوید: ما بدانستیم ما این تن نه ایم/ از ورای تن به یزدان می زییم/ ای خنک آن را که ذات خود شناخت/ اندر امن سرمدی قصری بساخت، اضافه نمود: راهبرد دیگر مولانا مطلعی از نقاط ضعف است کمااینکه شناخت نقاط ضعف خویش از مقدمات اساسی خودشناسی و رسیدن به کمال نفسانی است چنان که در شعری می گوید: هر که نقص خویش را دید و شناخت/ اندر استکمال خود ده اسبه تاخت/ جنس و ناجنس از خرد دانی شناخت/ سوی صورت ها نشاید زود تاخت.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد لرستان بیان نمود: مولانا تأکید دارد یکی از موانع خودشناسی، حُجب ناشی از القائات نفسانی است که آدمی بر اساس آن خودِ خیالی و خودِ لئیم وجود خویش را حقیقت اصیل وجود خود تلقی می نماید. لذا، مولانا همیشه در تمنای آن می کوشد و می گوید: ما بدانستیم ما نه این تنیم/ از ورای تن ندایی می زنیم/ ای خنک آن را که ذات خود شناخت/ اندر امن سرمدی قصری بساخت/ کودکی گرید پی جوز و مویز/ پیش عاقل باشد آن بس سهل چیز/ پیش دل جوز و مویز آمد جسد/ طفل کی در دانش مردان رسد/ هرکه محجوبست از خود کودک است/ مرد آن باشد که بیرون از شک است؛ مولانا عقیده دارد تماشا عیوب خویش و داشتن تصویری واقع بینانه از خود، علاوه بر آنکه انسان را به اصلاح خویش وا می دارد، وی را از عیب جویی دیگران نیز منصرف می نماید که در این رابطه در شعری می گوید: هر کسی کو عیب خود دیدی ز پیش/ کی بدی فارغ خود از اصلاح خویش/ غافلند این خلق از خود ای پدر/ لاجرم گویند عیب همدیگر.
فتح الهی با بیان اینکه مولوی با اعتقاد پایدار استطاعت و اراده و اختیار انسان بر آن است که انسان، هنگام بیماری به مطلعی و بیداری می رسد و از نموده خود پشیمان می گردد، ادامه داد: مولانا معتقد است که درد و مطلعی لازم و ملزوم هم هستند چنانکه در شعری گفته است: پس یقین گشت این که بیماری ترا/ می ببخشد هوش و بیداری ترا/ پس بدان این اصل را ای اصل جو/ هرکه را در است او برده است بو/ هرکه او بیدارتر پردردتر/ هرکه او مطلع تر رخ زردتر.
دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد با اشاره به اینکه مولانا دردمندی را زمینه ساز نیل به نسخه شفابخش عشق و شیدایی برای درک خودمطلعی تلقی می نماید و در شعری می گوید: عشق چون کشتی بود بهر خواص/ کم بود آفت، بود اغلب خواص/ چون تیمم با وجود آب دان/ علم نقلی با دم قطب زمان/ خویش ابله کن تبع می رو سپس/ رستگی زین ابلهی یابی و بس، اضافه نمود: خلوت مطلعانه سبب تفکر و تأمل خواهد شد از امام حسن عسکری(ع) روایت شده است که در ایام خاصی از ماه حضرت به هیچ کاری جز خلوت و عبادت و روزه داری نمی پرداخت که در این راستا راهبرد مؤثر مولوی برای نیل به خودمطلعی از وجود خویش، تنهایی و خلوت با خویش است.
نشناختن خود باعث می گردد هستی دیگران را نیز جزو خود به حساب آوریم
وی با بیان اینکه از نگاه مولانا خلوت گزینی انسان را در مسیری قرار می دهد که به خودشناسی منجر می گردد، گفت: از آنجا که نشناختن خود باعث می گردد هستی دیگران را نیز جزو خود به حساب آوریم و هنگام غیبت آنان دلتنگ و افسرده خاطر شویم مولوی بر خودشناسی تأکید زیادی دارد و در شعری می گوید: رهی خلوت زهی شاهی، مسلم گشت مطلعی/ اگر زان سان من و ما را برون رانی کهد هر باری.
فتح الهی ادامه داد: به عقیده مولوی خلوت گزینی، زمانی درست است که همنشین خوب و موافق به دست نیاید؛ ولی از همنشین خوب و همراه دوری گزیدن شرط طریق نیست که در این رابطه در شعری گفته است: قعر چَه بگزید هر که عاقل است/ زانکه در خلوت صفاهای دل است/ ظلمت چَه به که ظلمت های خلق/ سر نبرد آن کس که گیر پای خلق به عقیده مولانا نیت انسان در خلوت، عاری از هرگونه تظاهر و تملق و هر جنبش و آرامش او صرفاً برای خداوند تعالی است.
وی با بیان اینکه مولانا توضیح صدر و صبوری را لازمه خودشناسی می داند چنان که می گوید: گر تو کوری نیست بر اعمی حرج/ ورنه رو کالبصر مفتاح الفرج/ پرده های دیده را داروی صبر/ هم بسوزد هم بسازد توضیح صدر/ آینه دل چون گردد صافی و پاک/ نقش ها بینی برون از آب و خاک، گفت: مولوی بعلاوه تصفیه باطن و تهذیب نفس را از راهبردهای نیل به خودشناسی می داند و در شعری می گوید: همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو/ در ریاضت، آینه بی رنگ شو/ خویش را صافی کن از اوصاف خود/ تا ببینی ذات پاک صاف خویش/ بینی اندر دل، علوم انبیا/ بی کتاب و بی معبد و اوستا.
فتح الهی در پایان یادآور شد: مولوی یکی از راه های روشن برای رسیدن به خودمطلعی و خودشناسی را تبعیت از انبیاء و اولیای حق می داند؛ زیرا شیخ راه یافته در حکم راهنمای همگان است گفت پیغمبر که شیخ رفته پیش/ چون نبی باشد میان قوم خویش از نگاه مولانا راه گزینش الگو و تبعیت از او رستن از هواهای نفسانی و اجتناب از خودخواهی هاست و در این رابطه در شعری می گوید: ای خنک آن فرد کز خود رسته شد/ در وجود زنده ای پیوسته شد/ وای آن زنده که با مرده نشست/ مرده گشت و زندگی از وی بجست/ ای دلت پیوسته با دل های غیب/ ای به قاف مکرمت عنقای غیب.
منبع: خبرگزاری ایسنا